رمان رز گمشده پارت ۴
رمان رز گمشده پارت ۴/ برید ادامه مطالب ♥️
سونیک رو دیدم که توی رودخونه افتاده! صورتش هم در زخمه بی سیم رو در آوردم و گفتم سونیک رو پیدا کردم! بیاید نزدیک رودخونه بعد از چند دقیقه بچه ها اومدن و با تعجب به سونیک نگاه کردن سیلور و اسپیو رفتن تا سونیک رو دربیاره من هم باگریه داد زدم برید اونور! و بعدش لباس هام رو کندم و خودم سونیک رو بیرون آوردم. اما خیلی دیگه دیر بود! اون مرده بود. همه ناراحت بودن کریم و چیز هم داشتن گریه میکردن که یک دفعه یک خارپشت بنفش و یک خارپشت سبز که خیلی شبیه سونیک بودن اومدن پیش ما گفتن ما خواهر و برادر سونیک هستیم. اونا گفتن ما همچیز رو دیدیم میتونیم واسه ی شما تعریف کنیم ، و بعدش همه نشستیم تا اونا تعریف کنن. سالی ازشون آسمون رو پرسید و بنفشه گفت اسم من سونیا هست و اسم اون سبزه مانیک هست. و بعد گفتن که اول از همه سونیک از یک دره سقوط کرد تو ی این رودخونه اون موقع بارون شدید میومد و سونیک رو به طرف اعماق جنگل برد و ما با هزار زحمت رفتیم اونجا اما دیگه کارساز نبود! و سونیک یک سال پیش مرد . من با گریه دستم رو روی بدن سونیک گذاشتم که ناگهان یک نور صورتی رنگ روی جای دستام اومد و دیدم سونیک چشماش رو باز کرد!
برای قسمت بعد صبر کنید👩🏻🦰